امام علي بر سينه ي عمرو

عمرو شجاعي بود كه با هزار سوار و مرد جنگي برابري مي كرد ،در جنگ احزاب مبارز طلبيد اما مي دونيد كسي جرات نداشت با اون بجنگه تا اينكه امام علي (ع) نزد پيامبر آمد و پيشناد كرد به جنگ عمرو برود پيامبر فرمود:(اين عمرو ابن عبدود است.)
حضرت گفتنند:(من هم علي ابن ابي طالبم .)سپس به ميدان رفت و جلوي عمرو ايستاد. در آن زمان علي (ع) بسيار جوان بودند بعد از مبارزه ي حساس عاقبت علي عليه السلام عمرو را زمين زد و بر سينه اش نشست .
فرياد تكبير مسلمين بلند شد و گفتنند علي زودتر عمرو را بكشد (يعني ما مي ترسيم كه ورق برگردد.) در آن لحظات حساس پامبر فرمود او را به خود وا گذاريد او در كارش از همه بهتر است.
در آخر امام سر عمرو را جدا نمود و خدمت رسول اكرم آورد حضرت به امام گفتند :چرا در كشتن او توقف كردي امام جواب دادند:(هنگامي كه او را بر زمين زدم به من نا سزا گفت در آن لحظه خشمگين شدم و ترسيدم كشتن او براي تسلي خاطرم باشد ايستادم تا خشمم فر نشيند و بعد براي رضاي خدا سرش را از تنش جدا كنم.)
علي خدمتي به اسلام كرد كه پيامبر در وصفش بگويد:(شمشير علي در روز جنگ خندق با ارزش تر از عبادت جن و انس تا روز قيامت است.)

+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۵/۲۴ ساعت 17:15 توسط 313
|